روز مرگم هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از می انگور کنید
مزد غصال مرا سیر شرابش بدهید
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید
روز مرگم مگذارید بیایید واعظ
پیر می خانه بخواند غزلی از حافظ
روز مرگم وسط سینه من چاک زنید
اندرون دل من یک قلم تاک زنید
روی قبرم بنویسد وفدار برفت
ان جگر سوخته خسته از این دار برفت