مرغ معما
تابلو روان تابلو LEDي فلاشر تابلو ثابت قاب تابلو روان تابلو پلكسي نوري
✿✿✿ توی مارپله ی زندگی ، مهره نباش که هر چی گفتن بگی باشه ! تاس باش که هر چی گفتی بگن باشه ✿

مرغ معما:سهراب سپهري

دیر زمانی است روی شاخه این بید

 

مرغی بنشسته کو به رنگ معماست.

نیست هم آهنگ او صدایی، رنگی.

چون من در این دیار تنها ، تنهاست.

 

گرچه درونش همیشه پر زهیاهوست،

مانده بر این پرده لیک صورت خاموش.

روزی اگر بشکند سکوت پر از حرف،

بام و در این سرای می رود از هوش.

 

راه فرو بسته گرچه مرغ به آوا،

قالب خاموش او صدایی گویاست.

میگذرد لحظه ها به چشمش بیدار،

پیکر او لیک سایه-روشن رویاست.

 

رسته ز بالا و پست بال و پر او.

زندگی دور مانده: مج سرابی.

سایه اش افسرده بر درازی دیوار.

پرده دیوار و سایه: پرده خوابی.

 

خیره نگاهش به طرح های خیالی.

آنچه در آن چشم هاست نقش هوس نیست.

دارد خاموشی اش چو با من پیوند ،

چشم نهانش به راه صحبت کس نیست.

 

ره به درون می برد حکایت این مرغ:

آنچه نیایید به دل ، خیال فریب است.

دارد با شهر های گمشده پیوند:

مرغ معما در این دیار غریب است.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: 24 / 10 / 1389برچسب:,
ارسال توسط محسن